محل تبلیغات شما

بعد از کلی بالا و پایین کردن یه اپلیکیشن ، برای امروز یه مسیر پیاده روی از خیام تا اعدام انتخاب کردم و توی بارونی که تا آخر  یه لحظه هم قطع نشد ؛با پسر راهی شدم.

نمی دونم چه حکمتی داره که دیدن بافت قدیمی شهر همیشه حالمو خوب می کنه.اصلا یه شعف خاصی داره.

دو تا امامزاده و مسجد و خونه ی قدیمی  و چند جای دیدنی دیگه.

پسر پایه ی پیاده روی خیلی خوبیه و اصلا ابراز خستگی نمی کنه.اهل تقاضای خرید خوراکی و اسباب بازی هم نیست.(با اینکه این یه مورد اخیر رو امروز فراوون دید.)

آخرش به   نهار در یک  سرای خیلی زیبا ختم شد و خیس و خسته و راضی به خونه برگشتیم.

*دیدن معتادهایی که علنا و دسته جمعی کنار خبابون شیشه می کشیدن صحنه ی ناراحت کننده ای بود.

*پسر خوبه  اما من

*برای من که بیرون رفتنم خیلی کم  و سخت شده و در مرز افسردگی هستم کار امروز در نوع خودش شق القمری محسوب می شد.




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها