محل تبلیغات شما

به جوجه از قبل  گفته بودم این هفته می برمش پیک نیک.دلش می خواست نهار بریم و جوجه کباب بخوریم.دیشب رفتم خرید و  جوجه ها رو مزه دار و باقی وسایل رو آماده کردم.امروز هم از صبح سالاد درست کردم.یکم میوه خرد کردم و یه فلاسک  پر یخ برداشتم.دو تا نوشابه کوچیک سر راه خریدیم و رفتیم.سعی کردم هیچ چیز اضافه ای هم نبرم‌.یه جای خوبی از قبل نشون کرده بودم.فقط من بودم و جوجه.

هوا دو سه روزه خیلی گرم شده(به نسبت قبل)حدود ۳۰ تا ۳۱ درجه است.فقط حسنش این بود که اوایلش باد می وزید.

حالا هر کاری می کردم با این که ژل آتش زنه خریده بودم زغالها روشن نمی شد.راستش حال جسمی ام هم خیلی مناسب نبود.باد بزن هم دقیقه ی نود یادم رفته بود.یه چیز خیلی بد دستی رو مجبوری پیدا کردم.تقریبا داشت گریه ام می گرفت و پشیمون شده بودم.جوجه زیر لب بسم الله می گفت که زغالها بگیره.بالاخره روشن شد.

بعد با هم حرف زدیم و نهار خوردیم.جوجه  آتیش بازی کرد و کمی قدم زدیم و دنبال پروانه ها کردیم و دوتا پروانه ی خیلی خوشگل  برای علومش گرفتم.یکم شکوفه ی سنجد چیدم که عکس  بگیرم باهاش و قبل از این که رسما کباب شیم به خونه برگشتیم.

با این که کلی بار بالا و پایین بردم و خسته شدم.خوشحالم که این طلسم تنهایی پیک نیک نرفتن رو شدم و منتظر هیچکس و هیچ پیشنهادی نشدم.درسته دیگه عملا فصل گرما میادو  امکان این کارها نیست اما کندن و رفتن و یا انجام دادن کارهایی که برای آدم سخته همیشه لذت بخشه.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها